پک می زنم به سیگار

پک می زنم به سیگار؛

سیگار چیز خوبیست!

سر میزنم به دیوار...

دیوار چیز خوبیست!

همین خوبه(ابی)

همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم میرن

هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه میگیرن

 

به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره

واسه همین جداییت رو کسی جدی نمی گیره

 

همین خوبه همین خوبه
            همین خوبه همین خوبه

 

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی

تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی

 

همین خوبه که آرومی و حس میکنی آزادی

که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی

 

واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری

به یادشون که می افتی واسه من وقت میذاری

 

همین خوبه همین خوبه
            همین خوبه همین خوبه

 

همین خوبه که با اینکه سراغ از من نمیگیری

ولی تا حرف من میشه یه لحظه تو خودت میری

 

به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره

واسه همین جداییت رو کسی جدی نمی گیره

 

همین خوبه همین خوبه
            همین خوبه همین خوبه



خاموش

حال ماهی را دارم!
فریاد می زنم!
هیچکس نمی شنود!
دهانم پر از اب می شود.
آنکس هم که صدای مرا می شنود به خفگی محکومم می کند!
حال خر را دارد!
ولی سوار بر من است!
می تازد بر من؛و من چون گوسفند به سوی چرا گاهش می روم و او شیهه خوشحالی سر می دهد!
نیمه شب است و من زوزه کنان بغضم را با اسمان می گویم!!!
_________________________________

اگه بد نوشتم ببخشید ولی اگه نفهمیدی من می بخشمت!


(میثم.ن)

استقلال






تیم استقلال با 67 امتیاز قهرمان دوازدهمین دوره لیگ برتر باشگاههای کشور شد

استقلال در حضور بیش از صد هزار نفر قهرمانی در لیگ برتر را جشن گرفت.

به گزارش سایت رسمی باشگاه استقلال،استقلال در هفته سی و چهارم لیگ برتر در حالی که از یک هفته زودتر قهرمانی را مسجل کرده بود به مصاف داماش رفت و در برابر این تیم با نتیجه دو بر یک شکست خورد.

حسن اشجاری در دقیقه 31 از روی یک ضربه ایستگاهی به زیبایی هر چه تمام تر دروازه تیم داماش را باز کرد.

محمدرضا مهدوی در دقیقه 67 و حسین ابراهیمی 80 برای داماش در این بازی گل زدند.
داور گل دقیقه 5 حنیف عمران‌زاده را به دلیل خطا بر روی حسن رودباریان دروازه‌بان داماش نپذیرفت.

بدین ترتیب تیم استقلال با 67 امتیاز قهرمان دوازدهمین دوره لیگ برتر باشگاههای کشور شد.

حضور بیش از 100 هزار تماشاگر در آزادی جلوه خاصی به استادیوم داده بود.



منبع:http://www.fcesteghlal.ir

بعد از تو (سید مهدی موسوی)

خون می جهد از گردنت با عشق و بی رحمی

در من دراکولای غمگینی ست… می فهمی؟!

خون می خورم از آن کبودی ها که دیگر نیست

در می روم این خانه را… هرچند که در نیست!

عکس کسی افتاده ام در حـــوض نقاشــــی

محبوب من! گه می خوری مال کسی باشی

گـــــُه می خوری با او بخندی توی مهمانی

می خواهمت بدجور و تو بدجور مـی دانــی

هذیان گرفته بالشم بس کـه تبم بالاست

این زوزه های آخـــرین نسل ِ دراکولاست

از بین خواهد رفت امّا نه به زودی ها!

از گــــردن و آینده ات جای کبودی ها

حل می شوم در استکان قــرص ها، در سم

محبوب من! خیلی از این کابوس می ترسم!

زل می زنم با گریــــــــه در لیوان آبی که…

حل می شوم توی سؤال بی جوابی که…

می ترسم از این آسمان که تار خواهد شد

از پنجره کــــــــــــه عاقبت دیوار خواهد شد

از دست های تو به دُور گردن این مرد

کـــه آخر قصّه طناب ِ دار خواهد شد!

از خون تــــــــــــو پاشیده بر آینده ای نزدیک

از عشق ما که سوژه ی اخبار خواهد شد!

می چسبمت مثل ِ لب سیــــــگار در مستی

ثابت بکن: هستم که من ثابت کنم: هستی

سرگیجه دارم مثل کابوس زمین خوردن

روزی هزاران بــــــــار مردن! واقعا مردن!!

بعد از تــو الکل خورد من را… مست خوابیدم…

بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!

بعد از تو لای زخــــــــــــــم هایم استخوان کردم

با هر که می شد هر چه می شد امتحان کردم!

خاموش کردم توی لیوانت خدایــــــــــــم را

شب ها بغل کردم به تو همجنس هایم را

رنگین کمان کوچکی بـــر روی انگشتم

در اوّلین بوسه، خودم را و تو را کشتم

هی گریه می کردم به آن مردی که زن بودم

شب ها دراکولای غمگینی کـــــه من بودم!

و عشق، یک بیماری ِ بدخیم ِ روحی بـــود

تنهایی ام محکوم به ســـ ـکس گروهی بود

سیگار بــــــا مشروب بــا طعم هماغوشی

یعنی فراموشی… فراموشی… فراموشی…

تنهــــــایی ِ در جمع، در تن های تنهایی

با گریه و صابون و خون و تو، خودارضایی

دلخسته از گنجشک ها و حوض نقاشی

رنگ سفیدت را به روی بوم می پاشی!

لیوان بعدی: قرص های حل شده در سم

بـــــاور بکن از هیچ چی دیگر نمی ترسم

پشت ِ سیاهی هــــای دنیامان سیاهی بود

معشوقه ام بودی و هستی و… نخواهی بود

دنیای سگی

دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست
 
غیر از وفــــــــــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!
 
لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد
 
پایان مــاه آمد و خــلق پـدر سگــــی ست
 
از بوی دود و آهن و گِل مست می شود
 
در سرزمین من عرق کارگر سگی ست
 
جنــگ و جــنون و زلــــــزله؛ مــرگ و گرســنگی
 
اخبار یک ، سه ، چار، دو ،تهران، خبر سگی ست
 
آهنگ سگ، ترانه ی سگ، گــوشهای سگ
 
این روزها سلیقه ی اهل هنـــر سگی ست
 
بار کج نگاه شما بر دلم بس است
 
باور کنید زندگی باربر سگی ست
 
آدم بیا و از سر خــط آفــــــــــــریده شو!
 
دیگر لباس تو به تن هر پدر سگی ست...

خاتون-ابی

کدوم شاعر ، کدوم عاشق ، کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیفتاد
به یاد هق هق بی وقفه ی من
توی آغوش معصومانه ی باد
تو اسمت معنی ایثار آبه
برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی
واسه این زخمی دلبستگی ها
نجیب و با شکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما
مثل شکستن من بی صدایی
تو باور می کنی اندوه ماه رو
تو می فهمی سکوت بیشه ها رو
هجوم تند رگبار تگرگی
که می شناسی غرور شیشه ها رو
تو معصومی مثل تنهایی من
شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومی من
رفیق قله های پک و مغرور
ببین ، من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
منو راحت کن از تنهایی من
منو پاکیزه کن با غسل بارون
تو تنها حادثه ، تنها امیدی
برای قلب من ، این قلب مسموم
ردای روشن آمرزشی تو
برای این تن محکوم محکوم
نجیب و با شکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی ، اما
مثل شکستن من بی صدایی

قبل از جنگ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

WORLD WAR III

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فرهنگ لغت جدید

خواهر زن: کسی که خواهرش را میزند…
عطسه : راس ساعت سه
فروتن : آمپول
سرباز : بی حجاب
بیناموس : موشی که از قدرت بینایی بالایی برخوردار است
We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند
Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم
آنکارا : منظور آن کارهای بد است
مملکت : گربه مملی
عرض اندام : پهنای شکم را گویند
Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!
Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین
ازون برون : خارج از جو زمین
سوگند : خیلی افتضاح
باقرخان : خواننده ای که در هنگام خواندن قر می دهد
Injury : اینجوری
Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم
کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد
مورچه خوار : خواهر مورچه،فحشی که موریانه ها به هم می دهند.
کالسکه : هنگامی که یک اصفهانی یک میوۀ کال میخورد.
سیمین : نیم ساعت.
البرز : عرب ها به «پرز» گویند.
سوغاتی : بسیار عصبانی.
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست.
فیله گوساله : فیل نفهم،فحش رایج بین فیل ها
 

منبع:وبلاگ بکس دانشگاه مون