مــــــن خود آن ســــیزدهم کز همه عالم بدرم

یار و همــــــــــسر نـگرفــــــــتم که گرو بود سرم

تو شـــــدی مــــادر و مـــن با همه پیری پسرم
 
تو جـــگر گوشه هـــــم از شـــــیر بریدی و هنوز
مــن بیچاره همان عـاشق خونـــــین جــــــگرم

خــون دل میخورم و چـشم نظـــــر بازم جــــام

جرمم این است که صاحبـدل و صــــــاحبــنظرم

 مــــن که با عشـــق نراندم به جوانی هوسی
هـــوس عشق و جـوانی است به پیرانه سرم

پدرت گــوهر خود تا به زر و سیم فــــــــــروخت

پـــــدر عشـــــق بســــوزد که در آمــــــد پــدرم

عشـق و آزادگـــــی و حـسن و جـوانی و هــنر
عجـــبا هیــچ نــــــیرزید که بی ســـــیم و زرم

هنــــــرم کاش گـــــــــــره بند زر و سیـــمم بود
که به بازار تـو کـــــــاری نگـــــــشود از هــــنرم

سیـــــزده را همه عــــــــــالم بدر امروز از شهر
مــــــن خود آن ســــیزدهم کز همه عالم بدرم

تـــا به دیـــــــوار و درش تـــــازه کـنم عــهد قدیم

گاهـــی از کوچه ی معــــشوقه ی خود میگذرم

تو از آن دگـــــری رو کــــــــــه مــــرا یاد تو بـــس

خود تو دانــــــی که مـن از کــــان جهانی دگرم

از شــکار دگــران چشـــــم و دلـــی دارم سـیر

شـــیرم و جــــوی شـــــــغالان نبـــود آبخـــورم

 خون دل مـوج زند در جـــــــــــــگرم چون یاقــوت

شـــــــهریارا چــه کنــــم لـــــــــعلم و والا گـــهرم

(استاد شهریار)

----------------------
پی نوشت: آمده است استاد این غزل را هنگام تماشای معشوقه ی از دست رفته اش که بهمراه فرزند خود در گردش سیزدهم فروردین بود، فی البداهه سروده است.

تحفه الایام...

اندر احوال فقرا تفحصی نمودیم تا با این پدیده بیشتر اشنا گردیم که ناگاه تیتر درشت تارنمایی نظرمان را به خود جلب نمود آنرا دنبال نموده و ناگاه جرقه ای ذهن مرا مشتعل نمود. 

بر اساس استنتاجات اینجانب فقیر کلمه‌ایست که میان واژگان ما و اطراف مان بسیار اندک یافت میشود . 

و بقول مجنونی: 

همه چی آرومه.... 

دراین اوهام سپری میکردیم که ناگاه پارادوکسی مغزمان را منفجر نمود کاین پول هایی که ۷۰نوع بلا را برطرف میکند از برای چیست؟ 

با اندکی جستجو دریافتم که اداره ایست با تعداد فراوانی خدمه و کارمند و... که حقوق و مزایای آنها زین باب مرتفع میگردد. 

البته باید اشاره کرد که ایشان مامور شده‌اند تا فقرایی بیابند که اگر خلاف این شود مجازات میگردند و ازین باب که هیچ مسکینی را میان ۷۵میلیون انسان نیافتند به سوی افریقا و عراضی ناشناس و.... عزیمت گشتند و ۱۹میلیارد فقیر یافتند و بدان سو مبالغی را مرسول نمودند. 

در جایی خواندم که فقیری در میان مان بود که تنها ۳۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ریال احتیاج داشت که از خزانه کوچکی تامین گردید و به بلاد بی آب و علف مطرود گردید .

امضا:متوهم الاعصار 

تاریخ:۱۲/۱۲/۴۲۱ ه.ق

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پ‌ن: 

پ‌ن:معیوبان را اختیاری نیست،مرا در گذرید!

گویند که....

در کتاب تحفه الاوهام آمده است که: 

خری که فرمان برداری نکند را سیخش زنند و طعام و قوتش نیم نمایند. 

و ایضا امده‌ست از آن خر همچو الاغ کار میکشند و جفتش را نیز از او جدا سازند. 

بدین سان آن الاغ خر اصلاح میگردد. 

هنگامی که در این باب مطالعه نمودم قدری تامل و تبسم کرده و با الفاظ رکیک، در ذهنم عمه نویسنده را سفری بعنوان ماه عسل به شمال بردم و باز اوردم. 

ولیکن آندم که به عینه این خرها را روی دو پا، خندان و شاداب مشغول به مراوده و داد وستد دیدم بلادرنگ به عمه نویسنده نامه‌ای با چاپار ابلاغ نموده و رسما بابت حماقتم از او طلب عفو نمودم 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پ.ن:خیلی جدی نگیرید! 

پ.ن۲:مغز بنده معیوبه اگه چیزی نوشتم خیلی بهش فکر نکنید

:))))

الاغ!

یه وقتا که فکر می کنم و میبینم چه سگ وشغال هایی رو تو زندگیم راه دادم دوست دارم جفت پا بزنم تو چشم چپم!!! 

و اون وقتی که طرف الاغ مقابلم منو مثه خودش فرض میکنه دوست دارم با آرنج بکوبم تو تخم چشمش!!! 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پ.ن۱: دقیقا منظورم با تو بود! 

پ.ن۲:منظورم به شما دوستای گلم نبودا  

پیامک رایگان

۲۰ پیامک هدیه به مناسبت فرا رسیدن سال جدیدبرای مشترکین ایرانسل و همراه اول با ارسال یک پیامک به 81332 (از ۱ اسفند ۹۱ تا ۱۵ فروردین۹۲)

ای بی ادب فحش نده! 

خب خواستم یکم ثواب کنی

ذهن منفی

بعضیا ذهن شون خیلی منفیه ها.... 

اون روز به یکی از بچه ها گفتم : 

إإإإإإ علی داره بارون میاد! 

گفت : توقع داشتی با ک...و...ن بیاد 

:| 

سرکلاس دیفرانسیل استاد رو تخته نوشت:  

ریشه های مختلط همدیگر ...

 بعد شروع کرد به حرف زدن بقیه جمله‌ش رو ننوشت 

یکی از بچه سریع دست بلند کرد 

استاد استاد.... 

ریشه های مختلط همدیگرو چکار می کنن؟ 

فقط منتظر اینن همدیگرو یه کاری بکنن 

:| 

استاد مهندسی نرم افزارمون می گفت: 

اگه می خواهید نیاز های یه شرکت رو بدونید با رییس شرکت مصاحبه کنید 

اگه خواستید دقیق تر بدونید برید پیش آبدارچی 

و اگه اطلاعات جزیی تر خواستید یک ساعت برید پیش منشی:) 

استادم استادای قدیم 

استاده گفت اونایی که متاهلن اسم‌شون رو بنویسن آخر ترم هواشونو داشته باشم 

یکی از رفقا گفت:استاد من زن زیاد دارم اما سند نداره همش بازار ازاده بنویسم!؟ 

این جا بود که فهمیدم چه دوستای پاکی دارم

:)))

سه بار بگو :
سه شیشه شیر ، سه کیسه سیر

---------------------------------

زمان مکالمات تلفن? : پسر به پسر = 00:00:59 مادر به پسر = 00:10:30 پدر به پسر = 00:02:36 پسر به دختر = 01:15:01 دختر به دختر = 00:29:59 دختر به پسر = 00:00:05

---------------------------------

تو که این همه میتونی بد باشی بیخود کردی اون همه خوب بودی !!!

---------------------------------

ایده بدید جایزه بگیرید

به نظر شما با بیست میلیون تومان چکار می شه کرد؟!  

به بهترین ایده کارآفرینی جایزه اهدا خواهدشد

همچنین از ایده های بکر که قابلیت پیاده سازی با سرمایه اندک و بازدهی مناسب وسریع دارند استقبال خواهدشد.