سلام خوبی ؟؟ بابا مبارک داداشم ازدواج کنه بعد خواهرش نفهمه خیلی خوشحال شدم اووووووووووووووووووووووو بعد چند وقت اومدی تو وبم؟ ی سوال ؟؟ چرا می خوای بمیری؟؟؟؟ چرا از زندگی خسته شدی؟؟؟ دیگه این حرف هارو نزن باشه!! تو الان زن داری بچه هم که قراره به زودی به خانوادتون اضافه شه... دیگه چی بهتر از این؟؟
آهان راستی من نمی دونم چجوری برم توی اون سایتت خواهرم داره ولی خب نمی تونم بهش بگم اگر کاری داری بگو . بای بای
وقتی تنهام گذاشت و رفت بهش گفتم:خط زدن بر من پایان من نیست آغاز تو نیز نمیشود این تو نیستی که مرا فراموش کردی این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند صحبت از فراموشی نیست صحبت از لیاقت است محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم انچه که اسمش را غرور گذاشتم برایت به زمین بکوبم احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداختن آن فقیر بودی.
سلام من آپم اگر خواستی و اگر تونستی ی سری هم به من بزن واا مگه چقدر کار داری خیلی دلم تنگ شده حتما تا100000 ماه دیگه یا بهتره بگم تا هزار سال دیگه میای بهم سر می زنی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
وااااقعا ببخشید من از دیروز عذاب وجدان دارم
اه اه ببخشید
اون مردنایی که گفتم ی نفر به اسم مریم گفته بود بعد من فکر کردم که تویی نوشته میثم
واقعا ببخشید...
سلام خوبی ؟؟
بابا مبارک داداشم ازدواج کنه بعد خواهرش نفهمه
خیلی خوشحال شدم
اووووووووووووووووووووووو بعد چند وقت اومدی تو وبم؟
ی سوال ؟؟
چرا می خوای بمیری؟؟؟؟
چرا از زندگی خسته شدی؟؟؟
دیگه این حرف هارو نزن باشه!!
تو الان زن داری بچه هم که قراره به زودی به خانوادتون اضافه شه... دیگه چی بهتر از این؟؟
آهان راستی من نمی دونم چجوری برم توی اون سایتت خواهرم داره ولی خب نمی تونم بهش بگم اگر کاری داری بگو .
بای بای
سلام امروز داشتم نظرهامو همینطوری میخوندم که به میثم رسیدم والا راست میگما نشناختمولی وقتی اومدم توی وبلاگت فهمیدم تویی
خبرایی هست؟؟؟؟
که اینقدر وقتت پر؟؟؟
سلام
درگیر درس دانشگاه و اداره و شرکت و زن و انشا... تا چند سال دیگه بچه و.......
سلام رفیق...کجایی تو پسر
سلام :
نمی تونی بهم سر بزنی؟؟؟؟؟؟؟
bazi vaqta delet mikhad dasteto bezari zire chunat cheshm to cheshme khoda beshi zol bezani o behesh begi "ke chi masalan
بدترین شکست عشقیه عمرمو کلاس سوم خوردم که فهمیدم جایزه ها رو مامانم میداده به معلمم
وقتی تنهام گذاشت و رفت بهش گفتم:خط زدن بر من پایان من نیست آغاز تو نیز نمیشود
این تو نیستی که مرا فراموش کردی این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست صحبت از لیاقت است
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم انچه که اسمش را غرور گذاشتم برایت به زمین بکوبم
احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداختن آن فقیر بودی.
سلام
من آپم
اگر خواستی و اگر تونستی ی سری هم به من بزن
واا مگه چقدر کار داری
خیلی دلم تنگ شده حتما تا100000 ماه دیگه یا بهتره بگم تا هزار سال دیگه میای بهم سر می زنی