تومور2 - علیرضا آذر


زندگی یک چمدان است که می آوریش


بار و بندیل سبک میکنی و میبریش


خودکشی مرگ قشنگی که به ان دل بستم


دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم


گاه و بی گاه پر از پنجرهای خطرم


به سرم میزند این مرتبه حتمن بپرم


گاه و بی گاه شقیقست و تفنگی که منم


قرص ماهی که تو باشی و پلنگ ی که منم


چمدان دست تو و ترس به چشمان من است


این غم انگیز تین حالت غمگین شدن است


قبل رفتن دو سه خط فحش بده داد بکش


هی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکش


قبل رفتن بگذار از ته دل آ ه شوم


طوری از ریشه بکش اره که کوتاه شوم


مثل سیگار خطر ناک ترین دودم باش


شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش


مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن


هرچه با من همه کردند از آن بدتر کن


مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز


مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز


من خرابم بنشین زحمت آوا ر نکش


نفست باز گرفت اینهمه سیگار نکش


آن به هر لحظه تبدار تو پیوند منم


آنقدر داغ به جانم که دماوند منم


توله گرگی که در اندیشه شریان منی


کاسه خونی جگری سوخته مهمان منی


چشم بادام دهان پسته زبان شیر و شکر


جام معجون مجسم شده این گرگ پدر


تا مرا مینگرد قافیه را میبازم


بازی منتهی العافیه را میبازم


سیب سیر است تن انگیزه هر آه منم


رطب عرش نخیلو قد کوتاه منم


ماده آهوی چمن هوبره سینه بلور


قاب قوسین دهن شاپری قلعه دور


مظهر جان پلنگ ام که به ماه میبندم


و بجز ماه دل از آدم و عالم کندم


ماه بیرون زده از کنگره پیرهنم


نکند خیز برم پنجه به خالی بزنم


خندهای نمکین ات تاب دریاچه قم


بغضهایت رقمی سرد تر از قرن اتم


موی برهم زده ات جنگی انبوه از دود


و دو آتشکده در پیرهنت پنهان بود


قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند


شاعران با لب تو قافیه پرداز شدند


هر پسر بچه که راهش به خیابان تو خورد


یکشبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد


من تورا دیدم و آرام به خاک افتادم


و از آن روز که در بند توام آزادم


چشممان خورد به هم صاعقه زد پلکم سوخت


نیزه یی جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت


سرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید


سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسید


دوزخ نی شدم و شعله دواندم به تنت


شعله پوشیدم و و مشغول پدر سوختنت


خودم آمدم انگار تویی در من بود


این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود


پیش چشم همه از خویش یلی ساخته ام


پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام


ناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست


ماه من روی گرفت و سر مریخ نشست


آس در مشت مرا لاشخوران قاپ زدند


کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند


چای داغی که دلم بود به دستت دادم


آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم


و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد


و زمان چمبره زد کار به دستم بدهد


تو نباشی من از آینده خود پیر ترم


از خر زخمی ابلیس زمین گیر ترم


تو نباشی من از اعماق غرورم دورم


زیر بیرحم ترین زاویه ساتورم


تو نباشی من این پنجره ها هم زردیم


شاید آخر سر پائیز توافق کردیم


هرکسی شعله شد و داغ به جانم زد و رفت


من تورا دود دهن روی دهانم زد و رفت


همه ی شهر محیاست مبادا که تورا


آتش معرکه بالاست مبادا که تورا


این جماعت همه گرگند مبادا که تورا


پی یک شام بزرگند مبادا که تورا


دانه و دام زیاد است مبادا که تورا


مرد بدنام زیاد است مبادا که تورا


پشت دیوار نشستند مبادا که تورا


نا نجیبان همه هستند مبادا که تورا


تا مبادا که تورا باز مبادا که تورا


پرده بر پنجره انداز مبادا که تورا


دل به دریا زده یی پهنه سراب است نرو


برف و کولاک زده راه خراب است نرو


بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم


با غم انگیز ترین حالت تهران چه کنم


بی تو پتیاره پائیز مرا میشکند


این شب وسوسه انگیز مرا میشکند


بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست


گل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیست


بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست


و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست


پسری خیر ندیده م که دگر شک دارم


بعد از این هم به دعاهای پدر شک دارم


میپرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش


خودکشی دست خودم نیست خدایا تو ببخش



استقلال






تیم استقلال با 67 امتیاز قهرمان دوازدهمین دوره لیگ برتر باشگاههای کشور شد

استقلال در حضور بیش از صد هزار نفر قهرمانی در لیگ برتر را جشن گرفت.

به گزارش سایت رسمی باشگاه استقلال،استقلال در هفته سی و چهارم لیگ برتر در حالی که از یک هفته زودتر قهرمانی را مسجل کرده بود به مصاف داماش رفت و در برابر این تیم با نتیجه دو بر یک شکست خورد.

حسن اشجاری در دقیقه 31 از روی یک ضربه ایستگاهی به زیبایی هر چه تمام تر دروازه تیم داماش را باز کرد.

محمدرضا مهدوی در دقیقه 67 و حسین ابراهیمی 80 برای داماش در این بازی گل زدند.
داور گل دقیقه 5 حنیف عمران‌زاده را به دلیل خطا بر روی حسن رودباریان دروازه‌بان داماش نپذیرفت.

بدین ترتیب تیم استقلال با 67 امتیاز قهرمان دوازدهمین دوره لیگ برتر باشگاههای کشور شد.

حضور بیش از 100 هزار تماشاگر در آزادی جلوه خاصی به استادیوم داده بود.



منبع:http://www.fcesteghlal.ir

دنیای سگی

دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست
 
غیر از وفــــــــــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!
 
لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد
 
پایان مــاه آمد و خــلق پـدر سگــــی ست
 
از بوی دود و آهن و گِل مست می شود
 
در سرزمین من عرق کارگر سگی ست
 
جنــگ و جــنون و زلــــــزله؛ مــرگ و گرســنگی
 
اخبار یک ، سه ، چار، دو ،تهران، خبر سگی ست
 
آهنگ سگ، ترانه ی سگ، گــوشهای سگ
 
این روزها سلیقه ی اهل هنـــر سگی ست
 
بار کج نگاه شما بر دلم بس است
 
باور کنید زندگی باربر سگی ست
 
آدم بیا و از سر خــط آفــــــــــــریده شو!
 
دیگر لباس تو به تن هر پدر سگی ست...

خاطره

محشره.... 

برو تو ادامه مطلب یه سری عکس هست که اگه ببینیش می خوای با سر بری تو مانیتور

 

 

 

ادامه مطلب ...

الاغ!

یه وقتا که فکر می کنم و میبینم چه سگ وشغال هایی رو تو زندگیم راه دادم دوست دارم جفت پا بزنم تو چشم چپم!!! 

و اون وقتی که طرف الاغ مقابلم منو مثه خودش فرض میکنه دوست دارم با آرنج بکوبم تو تخم چشمش!!! 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پ.ن۱: دقیقا منظورم با تو بود! 

پ.ن۲:منظورم به شما دوستای گلم نبودا  

ایده بدید جایزه بگیرید

به نظر شما با بیست میلیون تومان چکار می شه کرد؟!  

به بهترین ایده کارآفرینی جایزه اهدا خواهدشد

همچنین از ایده های بکر که قابلیت پیاده سازی با سرمایه اندک و بازدهی مناسب وسریع دارند استقبال خواهدشد. 

ما مقصریم...

کمتر کسی هست که در این مدت چند ماه اخیر درگیر مسئله گرانی نشده باشد، گرانی که به طرز بی سابقه و افسار گسیخته همه اقشار جامعه ، به خصوص اقشار کم درآمد  را درگیر خود کرده و تبدیل به مسئله اول جامعه شده است . همه ما ، حتی کسانی که از اقتصاد و سیاست سر رشته ای نداریم ، تبدیل به یک کارشناس شده ایم که تمام مشکلات را از چشم بقیه و بخصوص دولت می بینیم- البته ناگفته نماند که نظارت های ضعیف و اجرا نشدن صحیح قوانین نیز در این امر بی تقصیر نبوده و چه بسا با نظارت های بیشتر و مستمر شاهد وضعیت کنونی نبودیم- اما نکته قابل توجه در این موضوع نقش خود ما در گرانی و عکس العمل های نسنجیده ما در برابر شایعات می باشد. در اینجا لازم میدانم برای درک صحیح مطلب ، توجه شما را به یک مثال جلب کنم:در یکی از کشورهای اروپایی ، زمانی که مردم برای خرید شیر به فروشگاهها مراجعه می کنند با افزایش 50 درصدی این کالا روبرو می شوند، حال فکر میکنید عکس العمل آنها چه بوده است؟ آیا انگشت اتهام را به طرف دولت دراز کردند، آیا به مغازه ها هجوم آورده  و قبل از افزایش مجدد این کالا مقدار زیادی را خریده و به منزل برده تا به گمان خودشان برنده این افزایش قیمت باشند؟ جواب خیلی ساده است ، آنها با تشکر از فروشنده ، از خرید آن خودداری کرده و خیلی راحت به منزل برمیگردند، همین!! و زمانی که شرکت تولید کننده در انتهای شب با عدم فروش کالای خود روبرو می شود، مردم در صبح روز بعد با برگشت قیمت به قبل از گران شدن آن مواجه می شوندحال این موضوع را مقایسه کنید با ولع خرید در کشور خودمان ، زمانی که مردم از گرانی کالایی با خبر می شوند ، چنان هجوم می آورند و صفهای طویلی تشکیل می دهند که هر تولید کننده ای را وادار می کند کالاهایی که تا دیروز به وفور در مغازه ها پیدا می شدند ، با چند روز ارائه نکردن آن به بازار و با ترفند هایی مثل شایعه سازی و پیش فروش کالا، به سودهای زیاد در مدت کوتاهی دست پیدا می کنندبه راستی علت این اشتهای سیر نشدنی ما برای خرید،  آن هم با قیمتهای کاذب چیست؟تا حالا دقت کرده بودید که سهم شما از این گرانی ها چقدر است؟ بیایید با اطلاع رسانی ، از این آزمون هم سربلند بیرون بیاییم 

منبع: آساک فان

سه نفرو....

از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها ، مهری‌ ها ، اسفندی ها
چـون بهتـرین ها هستند...
.
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها ، تیری ها ، دی ماهی ها
چـون صادق هستند...
.
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری‌ ها ، آذری‌ ها ، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند...
.
سه نفر رو هرگز از دست نده :
مردادی ها ، خردادی ها ، بهمنی ها
چـون دوست واقعی هستند...
.
تو مال کدوم ماه هستی ....؟

تبریک

تبریکات بسیار زیاد و فراوون

به دوستای عزیز تر از جون

تبریک واسه عید فطر امسال

الهی خوش باشید بیشتر از پارسال



:دی

قافیه رو داشتی

هیچی دیگه!همین

عیدت مبارک

بوس


تکست آهنگ حس معمولی از عمو تتل


میدونم تو هم یکی مثلِ من بودی
یه رابطه تکراری یه حسِ معمولی
نداریم هیچکدوم مثکه منظوری
تو هم ناراحتی از این قصه بدجوری
تو با اون خنده های فیکِ مصنوعی
یه آدمِ دیگه پشتِ این فیسِ مظلومی
تلفن حرف زدنات نصفِ شب زوری
یکی هم که فراموشت شده اسمش از دوری

یادت نیست وقتی بودی دِپرِس بدجوری
تو بغلِ من میکردی گریه مست بودی
ما میتونستیم ولی حیف که ترسویی
تو تو چیزایی که تو این بینِ مسئولی
یادت نیست وقتی بودی دِپرِس بدجوری
تو بغلِ من میکردی گریه مست بودی
ما میتونستیم ولی حیف که ترسویی
تو تو چیزایی که تو این بینِ مسئولی

کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد
بگو کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد

کاش میشد اون روزامون یه ثانیه وایسه
کشکی میدیدم دلِ تو منو یه بار دیگه خواسته
چطور دلت اُمد دل منو بزاری ببازه
بجز تو این دیوونه با کی بسازه
کاشکی یکی پیدا بشه و یه راهی بشناسه
که بفهمم دلت تازگیا چرا بی احساسه
کاشکی بشه از این حرفا تو بسازی یه پازل
تا شاید شروع بشه یه بازیه تازه
کــه باز ببینم منو دیدی دست تکون میدی
پیش همیم ولی بسِمون نی این
دوباره به منِ خسته جون میدی
با چشات هرچی توی دلِت هست نشون میدی
تو از پنجره دست تکون میدی
پیش همیم ولی بسِمون نی این
دوباره به منِ خسته جون میدی
با چشات هرچی توی دلِت هست نشون میدی

کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد
بگو کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد

کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد
بگو کی جز تو میمونه پیشم
شبِ تو با کی صبح شد
چرا بیخود مرد اون روزامونو
چرا اینطور شد