ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشمها – پنجرههای تو – تأمل دارند فصل پاییز هــم آن منظرهها گل دارند ابر و باد و مه و خورشید و فلک مطمئنم همــه در گردش چشــم تــو تعادل دارند! تا غمت خار گلــو هست، گلــوبند چرا؟ کشته هایت چه نیازی به تجمل دارند؟! همه جا مرتع گرگ است، به امید که اند میش هایم کــه تــه چشم تو آغل دارند؟ برگ با ریزش بـیوقفه به من میگوید: در زمین خوردن عشاق تسلسل دارند هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است همـــه تا دامنــــه ی کــــوه تحمــــــل دارند
کلاه پوپکـی و سینـه ریــز میخکــی ات دلــم گرفته و دنیــال خلوتــــی دنجــــم که باز بشکفم از بوسه ی یواشکی ات کــه باز بشکفم و باز بشکفم با تـــو کمی برقص مرا در لباس پولکی ات چقدر خاطره دارم از آن دهان مَلَس زبــان شیرینت بــا لب لواشکـی ات شبـی بغــل کن و بـر سیـنه ات بخــوابانــم به یاد حسرت شب های بی عروسکی ات چگونه در ببرم جان از این هوا تو بگو اگر رها شـوم از "بازوان پیچکی ات"* اسیــر وشادم چــو بـادبـادکـــی بستــه به شاخه های درختان باغ کودکی ات !... *بازوان پیچکی ات(حسین منزوی)
دیشب تو زیرنویس بازی ایران المان یکی از برنده ها اسمش علیرضا کسلخه بود!
شبکه سه هم شورشو در اورده !
اخه این چه وضعشه؟!
خانواده نشسته عاخه