اتاق آبی

خداحافظ

هر بدی یا خوبی ای که از من دیدید حلال کنید من دارم میرم

برای خودمم سخته اما چاره‌ای نیست

خیلی دوست داشتم بمونم اما

اما باید برم یه لیوان آب بخورم و بیام چون دارم از تشنگی میمیرم

Daniel دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 11:11

نظرات 12 + ارسال نظر

hasti جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 19:29 http://hasti1995.blogfa.com

آخی ............. چقدر سخت

امید پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 19:14 http://razmanokhiyabon.blogfa.com

مسخره گفتم چی شده این چ پستی بود گذاشتی

روژان پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 19:08 http://afkare-ma.blogfa.com/

اول اینجوری

بعد اینجوری

بعدش این شکلی شدم

سارا پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 15:08 http://www.sarafaramarzi.blogfa.com

هههههه .ایول خوش بگذره .من ک عید هم بشه باید عین خر باید درس بخونم .فرقی نداره فقط ریخت معلما رو نمیبینم

shima پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 12:09 http://takotanha95.blogfa.com

خیلی با حال بود

خودم پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 10:38 http://forefive.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااام
منم لینکت کردم
بهم زود زود سر بزن
این پستت آدمو میترسونه

شقایق پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 09:27 http://khodaiacheraman

عاشقان در این دنیا کاری نمیکنند ...

مگر این که میان صخره ها بنشینند...

و به پژواک صدای عاشقانه خود گوش دهند..

صدایی که می گوید:

((آیا تو هم به من فکر می کنی؟

همان قدر که من به تو فکر می کنم؟؟!))

سارا پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 09:11

اون ان رو عن مینویسن نه ان .بالاخره فکر کن من واسه چی باید بهت فش بدم؟
میخواستم بگم روز اخر مدرسه همه شعر اونو میخوندیم .چون اونا هم تو مدرسه ان و ثانیه قانیه میشمارن تا برسن ب تعطیلات .