من سرم تو کار خودم بود
( ادامه مطلب رو بخونید )
بعد، یه روز یه نفر رو دیدم
اون این شکلی بود
یه روز من یه کادو مثل این بهش دادم
وقتی اون کادومو قبول کرد، من اینجوری شدم
ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم ( گپ میزدیم )
وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن، اینجوری نگاه میکردن !!
و منم اینجوری بهشون جواب میدادم ...
اما روز ولنتاین اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه !!!
و من اینجوری بودم !!!
بعدش اینجوری شدم
و اینجوری ...
ولی احساس من اینجوری بود !!!
ولی ... اینجوری شدم !!!
آخرشم به این حالو روز افتادم
و
آی بسوزه پدر این عاشقی که همه مارو گرفتار کرده ...!!!!
سلام .پست با مزه ای بود
دوست داشتی بهم سر بزن
مرسی
سلام میثم عزیز.از اینکه ب وبم سر زدی بی نهایت ممنونم.این پستت خیلی قشنگ بود.
مرسی ک ب وبم سر زدی ومرسی بابت نظرت.
بازم بهم سر بزن.منتظر نظر گرم شما هستم.
خیلی باحال بود مرسی عسیسم
اونیییی که گفت جواب من به همکارام اینه تهش بوووود :)))))
حالا چرا خصوصی دادی؟؟ خوب من ک ناراحت نشدم خوشحالم میشم ک توجه کردی ب اپم .اما ی سوال؟چ جوری باید تمومش میکردم. بارون نم نم میاد دیگه
بیچارهههههه
آپ هستم.
روز خوبی پیشه رو داشته باشی.
متاسفانه من نظرم با خیلی ها فرق داره
دیگه چیکار کنم؟؟؟؟
راستی متن با مزه ای بود
ممنون که اومدی.
بارم میگم پستت خیلی خیلی جالب بود.
سلام ممنونم خبرم کردی
آره پیدام نیست یه جورایی گم شدم.....
قشنگ بودش
آپ هستم.
پستت جالب بود.
شب بخیر.
نسبت به پست های قبلی این پستت بود