میثم نوشته....

زندگی امواج نا هموار یک مدار سینوسی روی محور حادثه هاست

اگر اوج گرفتی بیاد داشته باش که در سرازیری بعدی این شادی به اشک

و یا

اگر غمگین بودی بدان که باز با لبخندی اوج خواهی گرفت...


زندگی همچون هوس های زودگر زن ابستنی‌ست که هرگاه هوایی در سر دارد و در لحظه‌ی دیگر شاید همه چیزش تغییر کند

زندگی است دیگر

هر وقت روی موج یکنواخت شادی سر کردی

دیگر

زنده نیستی!

دل نوشته

دوستای خیلی قدیمی(اونایی که 2سال پیش میومدن تو وبم)حتما یادشونه قبلا سه تابخش تو وب بود واسه نوشتن :

بیوگرافی

خاطره

و دل نوشته

میخام دوباره این سه تا بخشو راه بندازم ودل نوشته هامو همونجا بنویسم


دل نوشته:

می تونید به ادامه مطلب برید و هرچی دلتون می خواد بنویسید

شعر،گلایه،دلنوشته،گفتگو با دیگران و..........

خیلیا قبلنا اومدن برامون نوشتن میتونید اونارم بخونید

ادامه مطلب

دل ساده...

تقصیر من چیه که دلم برات تنگ میشه!؟

دله دیگه منطق که سرش نمی شه!

به من چه که چشام میخوان ببیننت؟

گناه من چیه که می خوام صداتو بشنوم؟

اصلا به من ربطی نداره! دلم خواسته دوست داشته باشم!

چون خیلی ساده ام باید اینطوری عذاب بشم؟

ینی هرکی نامرد و بی معرفت باشه بهتره؟

چه جوری میشه ادم دلش سنگ بشه؟میخوام دل‌سنگ بشم اما نمیشه!

چرا حافظم ضعیف نیس؟

یا اصن چرا یادم نیس پارسال این موقع چکار کردم،اما لحظه لحظه ی باتو بودنو یادمه!؟

چرا بهت وابسته شدم؟

این سوالو کی جواب میده؟

مگه من خواستم پیشم باشی

دلم تورو میخواد

یادمه بچه بودیم وقتی یه خوراکی هوس می کردیم می گفتن بهش بدید بخوره دلش میخواد!گناه داره...

پس الان چرا یکی نیس تو رو به من بده؟

دلم تورو می خواد

هوس کردم همیشه داشته باشمت

چرا نمی فهمی؟

اااااااااه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن:خاک بر سرم!

پ.ن:اگه اپم بی معنی بود ببخشید

پ.ن:دل تنگ یعنی من! دل تنگ یعنی تو؟؟؟

پ.ن:میدونم!خیلی احمقم

پ.ن:واسه اونکه دیگه نیست

بغض...

لعنت به این بغض!
گلومو فشار میده!
پایین نمیره
بازم یه لیوان دیگه اب خوردم!
نه می شکنه نه فرو می ریزه
رفتم دکتر میگم گلوم درد میکنه!میگه چیزی نیست

پس این چه دردیه که همیشه با خاطراتت دو باره تازه میشه

گفتم برو !

خیال میکردم نباشی همه چی درست می شه

اما یادم رفت بگم خاطراتتم ببر

حالا نیستی و هزار تا داغ رو دلمه

الان که نیستی عکسات ازارم میده

لعنت به هرچی فاصله‌س

لعنت به این دیوار بزرگ که بین دلامونه




آخ نمی دونی دلم تنگه......


اونکه رفته دیگه هیچوقت نمی اد

تا قیامت دل من گریه می خواد

اتاق آبی

یادتون باشه اون اول اول اسم وبم اتاق ابی بود

بعد گذاشتم پنجره ای رو به دلتنگی

همون موقع یه دلنوشته با قالب شعر نو گفتم ولی هنوز اپ نکرده بودم

امیدوارم خوشتون بیاد:


اتاق آبی من پنجره ای دارد رو به دل تنگی

هرگاه آن را می گشایم صدای گریه ی ابرها به گوشم می رسد
شاید آسمان هم به حال من بغض می کند
باد نعره می زند؛
زوزه کنان، شیشه تنهایی اتاقم را در هم می شکند و من، طعم تلخ تنهایی را با دست سرد باد بیشتر از پیش احساس می کنم

آری باد هم پیش منه تنها خود نمایی میکند!

زخم هایم با طعنه خوش دستی خنجر دوستانم را به یادم می اورند


قلب تنهای من هم پنجره‌‌ی شکسته ای دارد رو به دلتنگی...

پر از بیهودگی

خیلی وقت بود اپ نکرده بودم!

یا بهتره بگم حرف دلمو ننوشته بودم اما به خواسته ی یکی از دوستان اپیدم


این روزا رنگ زندگی همه ی ادما خاکستری شده!مثه هوای پاییز

این دلتنگی ها ادمو یاد سردی و عاشقی ،جدایی و دلتنگی ، فراموشی و خیلی چیزای دیگه می ندازه!

انگار که هر روز پاییزه

اما قشنگه!

می دونی چی ؟

اینکه احمقانه به اومدن بهار ایمان داشته باشیم قشنگه

برای من که یک روز زندگیم هر روز تکرار میشه

حال روزم مثه یه مرغ مهاجره که هم بالش شکسته هم هوای پرواز تو سرشه

نه پای رفتن!نه تاب ماندن


اما نشستم کنار ساحل زندگیو چشمامو به دریای دوختم

میدونم هیشکی به دادم نمیرسه اما نعره و خروش دریا بهم میگه که هنوز امیدی هست!


ما که دلمون مثه کویره اما برای شما دلی مثه دریا ارزو میکنم

دریایی که از خوشی ارومه و از عشق متلاطم

بزرگی و عضمتی مثه اسمون ارزو میکنم که حتی بلندترن قله های دنیا هم دستشون بهتون نرسه


و برای دل پر سوز خودم یک نسیم دوستی....

مادر...

مادر...

کلمه اییه که همه حس خاصی بهش دارن

حالا با هر زبون و فرهنگی، مادر جایگاه خاصی توی ذهن آدما داره

من که وقتی به ماهیت کلمه مادر فکر می کنم یاد نوستالوژی های بچگیم میوفتم

یاد اون روزا که مدرسه می رفتیم.....

یادتونه

قبل از مدرسه رفتن مامانمون برامون لقمه درست می کرد

میوه و خوراکی برامون می ذاشت

کلی سفارش می کرد....

یادتونه وقتی تو مدرسه معلم دعوامون می کرد یا با کسی بحث می کردیم چه حسی بمون دس میداد؟

من که تو اون شرایط اولین چیزی که یادم میومد چهره ی مادرم بود

اون روزا تنها امیدو پناه و دلخوشی مون مادرمون بود

اما این روزا تنها کسی که مادرو اذیت می کنه و باحرفا و کارش مادرو آزار میده من تو ایم!

همون بچه های دیروز.

دلمون که از بدی های خودمون می گیره با مادر بد رفتاری می کنیم

وقتی دلمون از بی مهری اطرافیانمون که می گیره مادر میشه سنگ صبورمون

دیدید کسایی که ادعا میکنن عاشقتونن و دوستون دارن،وقتی به مشکل می خوری چطور پشتتو خالی میکنن؟! اما تو این لحظه های بی کسی بازم مادره که حامی ما میشه

شاید لحنش یه کم تند باشه اما همین حرفای به ظاهر تلخ مادر خیلی بهتر از دروغیه که اون دوست دختر یا دوست پسرت بهت میگه که همیشه پیشتم حتی تو شادی و غم!


حواسمون به هیچی نیست حتی به مادرمون

قدرشونو بدونیم

اگه خدایی نکرده یه لحظه جاشون تو خونمون خالی باشه....

اندی یه اهنگ داره به اسم مادر.هر وقت گوش می کنم بغض می کنم.

امیدوارم سایه مادرمون همیشه بالاسرمون باشه.

اینم از متن ترانه "مادر". تقدیم به اونایی که جای مادر فرشته‌شون تو خونشون خالیه:


خونمون خالیه از تو         رفتی تو واسه همیشه

رفتی و نبودن تو                    هنوز باورم نمیشه

این اتاق ساده کم بود          جای تو قلب بهشته

پر زد از زمین خاکی            یه فرشته یه فرشته

 

اون عزیزی که تو دنیا                یار من بود یاورم بود

نازنینم نازنینم                        اون فرشته مادرم بود

 

من چه خوشبختم که سالها           روزگاری با تو داشتم

یادمه که با چه شوقی         سر رو شونه هات میذاشتم

کاش می شد بازم ببوسم            اون دو دست مهربونت

اسممو یه بار دیگه                             میشنیدم از زبونت

اشکامو تو پاک میکردی                       کاش برای بار آخر

من صدات میزدم و باز                      تو میگفتی جان مادر

کاش میشد حتی یه لحظه                    در کنار تو بشینم

اگه تو بودی میگفتی                            نذار اشکاتو ببینم

 

ای خدای مهربونم                 واسه تو رسیده مهمون

از دلم هرگز نمیره            گر چه هست از دیده پنهون

توی قلب من میمونه                      تا ابد یاد یه لبخند

نازنیم رو از این پس                میسپارم به تو خداوند

 

اون عزیزی که تو دنیا           یار من بود یاورم بود

نازنینم نازنینم                  اون فرشته مادرم بود

 


چشمای منتظر به راه...

دلتنگی هامو از خودکارم نپرسید
آخه از درد من، دل اونم خون شد
دلتنگی هامو از دفترم نپرسید
چون اونم طاقت غمهامو نداشت‌و دو روزه پر شد
دردامو از سیگارم نپرسید
چون اونم تحملش تموم شدو نتونست پا به پای من بسوزه

دردامو غصه هامو دلتنگی هامو از چشمای منتظرم بپرسید که واسه برگشتنش چشم به جاده دوخت و یه لحظه هم پلک نزد


سال سوم غمگین و تکراری..........

تنهایی یعنی...

تنهایی یعنی تو خونه گوشیتو رو سایلنت نذاری

تنهایی یعنی قبل از خواب به گوشیت بگی شب بخیر گوش کوب

تنهایی یعنی روز ولنتاین تو اینترنت جوک سرچ کنی

تنهایی یعنی وقتی بیرون میری چ گوشیت پیشت باشه چ نباشه فرقی نکنه بحالت

تنهایی یعنی وقتی گوشی‌تو میدی دسته بابات استرس نداشته باشی

تنهایی یعنی صدای اس ام اس گوشیت که میاد نخونده بگی أه بازم ایرانسل اسمس داد

تنهایی یعنی تو لیستت شماره ای رو با اسم عجیب و غریب سیو نکنی

تنهایی یعنی وقتی که گوشیت  زنگ می خوره یه نگاه به صفحه گوشی کنی و بگی أه دوباره فلانیه

تنهایی یعنی نصفه شب که از خواب می پری ببینی نه اسمس داری نه میس کال

تنهایی یعنی جای حلقه عشقت ازین حلقه استیلا بندازی دستت

تنهایی یعنی شب که پیرهنتو در میاری سردی بالشتو تو بغلت احساس کنی

تنهایی یعنی روز تولدت همراه اول و ایرانسل بهت تبریک بگن

تنهایی یعنی وقتی تو خونه گوشیت زنگ می خوره راحت و با صدای بلند صحبت کنی

تنهایی یعنی وقتی که تلفنت تموم میشه جای اینکه بگی مواظب خودت باش بگی بااااااااشه بابا خدافس! 

تنهایی یعنی از هیچ گشت ارشادی تو خیابون نترسی

تنهایی یعنی ماهی یه بار یه شارژ 1000تومنی بخری

تنهایی یعنی آهنگ پیشوازت ازین بندریا باشه وعشق مِشق تعطیل باشه

تنهایی یعنی وقتی قلم و کاغذ که دست میگیری عکس یه مزرعه با4تا گاو و گوسفند بکشی

تنهایی یعنی وقتی میری تو خیابون چشات عین فانوس دریایی بچرخه و یاد کسی نیوفتی که بخوای بخاطر اون سر به زیر باشی

تنهایی یعنی بری کافی شاپ و روبروت آدم خیالی نشسته باشه

تنهایی یعنی وقتی میری پارک رو صندلی یه نفره بشینی

تنهایی یعنی هرچی شماره تلفن های گوشیتو بالا بایین کنی کسیو پیدانکنی که بتونی باهاش درد ودل کنی

تنهایی یعنی یه حرفی چند سال تو دلت باشه اما به هیشکی نتونی بگی

تنهایی یعنی هر وقت که دلت یه کسیو میخواد به دردو دلت گوش بده هیشکی برای تو وقت نداره

تنهایی یعنی شبا تا سپیده دم سقف و نگاه کنی و باسقف حرف بزنی

تنهایی یعنی صبح که با چشای خیس از خواب پا میشی و رو بالشت هنوز قطره های اشکتو ببینی بغضت بگیره از اینکه که چقد تنهایی

تنهایی یعنی دنیای این روزای ما.....


یه قطره بارون

از دوستای گلم که مطلب قبلیمو خوندن تشکر میکنم

و بیشتر از همه از اونایی تشکر می کنم که ابراز نگرانی و همدردی کردن

دوستان گلم خیالتون راحت من اصلا ناراحت نیستم.یه وخ غصمه نخوریدااااااااااا


آپ امشب:


آدم باید مثه آسمون باشه!

دقت کردی وقتی هوا ابریه یا بارونیه چقد قشنگه

کسی هم از برف بدش نمیاد

آسمون آفتابی رو هم همه دوس دارن

ولی یه وقتایی هوا طوفانی میشه یا تگرگ میاد یا..........


پس هر زیبایی ای یه زشتی ام داره

چقد خوبه که یاد بگیریم با همه زشتی ها و زیبایی های زندگی کنار بیایم

هر وقت آرومی آفتابی باش

دلت که گرفت مثه هوای بهار ببار و راحت شو حتی اگه اشکات سیل بشه

هروقت غمگین بودی دردتو مثه برف زمستون بریزش تو دل خودت

اگه عصبی شدی طوفانی باش

اما یادت باشه بعد از هر اتفاقی آفتابی باشی تا همه ازت لذت ببرن

هر حسی‌و هر حالتی تا یه مدت زیباست

مثه بارون که برای چند دیقه دیدنی و دوس داشتنیه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن:مخاطبش خودمم‌و شما

پ.ن2:اگه چیزی به ذهنت میرسه که جمله مو کامل کنی بگو

پ.ن3:ببخشید که خیلی خلاصه نوشتم